پری دریایی
You Are Always In My Heart
 
 
سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:, :: 9:45 ::  نويسنده : پری


 
 
 











 
 
 
 











 
 
 
 











 
 
 
 











 
 
 
 











 
 
 
 










 
 



سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:, :: 9:39 ::  نويسنده : پری

دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.

کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.

هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند.

گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند.

بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.

دانشگاه: یک دوره چهارساله که … چیز بیشتری یادم نمی آید.

مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.

خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.

منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند.

بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به گاف رفته است.

جلسه دفاع پایان نامه: هنر انتقال اطلاعات دانشجو از طریق پاورپوینت و توجه اساتید داور و راهنما، بدون عبور از ذهن هر دو.

شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد. (می تواند پول، قیافه و یا شهرت باشد.)

رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر

کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب

عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است.

طراز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید.

جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.

قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد.

ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟

شاهد: فردی که ابتدا قسم می خورد که حقیقت را، تمام حقیقت را، و نه چیزی جز حقیقت را بگوید و سپس شروع به تعریف داستانی می کند که وکیل از او خواسته است.

خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون

لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است.

فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.

مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند.

فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز.

طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ

تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند.

پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود.

روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون

بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید.

پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است.

پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد.

کمک های خارجی: انتقال پول از مردم فقیر در کشورهای ثروتمند به افراد ثروتمند در کشورهای فقیر.

آنتیک: وسیله ای که اجداد شما خریده اند و پدر و مادر شما خود را از شر آنها خلاص کرده اند و حالا شما دوباره برای خرید آن، پول گزافی پیاده می شوید.

مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج

قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود.

و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید.

سیاست: هنر تقسیم کیک تولد، به گونه ای که هر کس احساس کند بزرگ ترین قطعه را صاحب شده است.

لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد.

صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید.
 



چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 12:24 ::  نويسنده : پری

 

 

 

 خواهرم دوستشو آورده خونه.مامانم هیچی نگفت
 حالا همین دختره رو اگه من آورده بودم.... واویلا بود
همیشه بین بچه ها فرق میذارن بعد می گن نه همشون یه اندازه برامون عزیزن

.

.

.

ديشب اومدم خونه ميخواستم خودمو لوس کنم..
گفتم:مامان هوا خيلى سرده ، گلوم درد ميکنه فک کنم سرما خوردم
مامانم: هيچ مرگيت نيست ، کمتر قليون بکش خوب ميشى..!!

.

.

.

دختر خاله به بچشون اشاره کردن و گفتن بچم خیلی با ادبه و فحش نمیده و کودک در جواب گفتن خفه شو

.

.

.


بابام صلاح ما رو میخواد، برای جهنم میخواد ما رو آماده کنه انقدر بخاری رو زیاد میکنه .. من میدونم

.

.

.

مامانم رفته مسافرت , خونمون از فرط شلوغی و کصافط , مثه خرابه های هیروشیما , بعد از انفجاره بمبه !
بابام : کاش یکی می اومد خونه رو حسابی تمیز می کرد , بیست تومن می ذاشتم کف دستش !
من : پول بده من تمیز می کنم !
بابام : لازم نکرده ! تو پول بده , خودم تمیز می کنم !

.

.

.

بابام : آب یخ نخور چاق میشی!!!!
من: واسه چی؟ چه ربطی داشت؟؟!!!
بابام: آب یخ میخوری، چربیات یخ میزنن سفت میشن چاق میشی...!!!!

.

.

.

داشتم برای امتحان دانشگاه ، تو خونه تقلب مینوشتم ، خواهرم به مامانم به شوخی گفت : ببین داره چیکار میکنه ؟؟ تقلب مینویسه ...!!!!
.
مامانم موند چی بگه ، اومد تقلبو پاره کردو گفت : ما تو این خونه نماز میخونیم......!!

.

.

.

یه رفیقی داشتم خیلی کمبود محبت داشت
روز تولدش از طرف بانکی که توش حساب داشت براش اس.ام.اس اومده بود:
"تولدتان مبارک"
اینم ورداشته بود جواب داده بود:
"خیلی ممنون شما اولین کسی هستید که تولدمو بهم تبریک گفتید...."!
مردم داغونن بخدا

.

.

.

پسر داییم دهه هشتاديه مدرسه غيرانتفاعي ثبت نامش کردن سالي 3 میليون !
.
.
.
.
يادش بخير ناظممون میگفت فردا 500تومن کمک به مدرسه با خودتون بياريدخونه ما میریخت به هم

.

.

.

ﺩﻳﺸﺐ ﺑﺎ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺪﺭﻡ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﺩﻡ
ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﭼﻲ ﺗﻨﺘﻪ؟ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﺗﺎﭖ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭﻙ ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ﺗﻮ ﭼﻲ
ﭘﻮﺷﻴﺪﻱ؟ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻡ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻱ
ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻱ ﺑﺎ ﻳﻪ ﺭﻛﺎﺑﻲ ﺁﺑﻲ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ
ﻗﻄﻊ ﻛﺮﺩ
ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﻭ ﺩﺍﺩﺍﺷﺶ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻛﺖ ﻭ
ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻣﻴﭙﻮﺷﻦ

.

.

.

اقا پدرم یهو اومد تو اتاقم بهم گفت
تو که چشمات خیلی قشنگه...
تو که چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرمو نجیبه
من یهو ذوق مرگ شدم تا به خودم اومدم دیدم دارم ماشین بابامو. لنگ میکشم نفهمیدم چی شد فقط فهمیدم کاملا خر شدم

.

.

.

یه داداش کوچیکم (6 سالشه) تو یه فرشته کوچولویی! میگه نه, من یه خدام !!!!!
داداشه خود بزرگ بینه من دارم؟؟

.

.

.

بچم دو سالشه الان یه ماهه به من میگه دایی محسن
نه دایی داره نه محسن داریم !!! امکان داره آدم تو این سن توهم بزنه ؟
فک و فامیله داریم؟

.

.

.

یکی از فامیلامون خیلی سال پیش که راهنمایی بود موقع امتحانا تقلب نوشته بود تو برگه های کوچیک با خودش برده بود سر جلسه،یکی از سوالا اومده بود فامیله تنبلو خجسته من حال نداشته جوابو بنویسه،برگه تقلبشو چسبونده بود به برگه امتحان جلوی سوالشم نوشته بود جواب ضمیمه شده،معلمشم فهمیده بود تقلب کرده انداخته بودتش،یه همچین فامیلای فراخ و داغانی دارم من

.

.

.

داره رعدوبرق میزنه مامانم میخواد بره پشت بوم لباسارو جمع کنه..
میگه وای چه رعدو برقی نکنه برق بگیرتم تو پاشو برو
من سره راهیم میدونم
فک و فامیله داریم؟

.

.

.

نشسته بودم یه هو مامانم از آشپزخونه اومد، بی مقدمه شروع کرد درباره فلفل صحبت کردن که: میدونستی فلفل لاغر میکنه و ضد سرطانه؛ بعد نشست دو ساعت از خاطرات گذشتش و غذاهای خوشمزه و پر فلفل عمه اش حرف زد
آخرش معلوم شد فلفل از دستش در رفته، ریخته تو (شاممون).
ینی همچین مامان توجیه کننده ای دارم من!
فک و فامیله داریم؟

.

.

.

 

خیلی سال پیش ، شب خونمون مهمون بود ، برق رفت

به پسر خالم گفتم زنگ بزن اداره برق بپرس کی برق میاد و این حرفا

گفت شمارش چنده

گفتم بیست و چهار هزار و چهار صد

گفت : یا علی این همه شماره رو چه جوری بگیرم !!!

(کاملا واقعی)

.

.

.

یکی از دغدغه های بچگیم این بود که میرفتم دستشویی

نمیدونستم کدوم طرفی باید بشینم… :|

.

.

.

امروز ناهار آبگوشت داشتیم

طبق معمول منو و داداشم سر استخون قلم ، دعوامون شد !

… مامان از تو آشپزخونه داد میزنه :

چتونه خونه رو گذاشتید رو سرتون

مگه شما سگید که بر استخون دعوا میکنید ؟

صد بار گفتم استخونا برا باباتونه !!

.

.

.

شامپو خریدم روش نوشته:

این محصول را روی سرتان بریزید و موهایتان را بمالید سپس آبکشی کنید!

من میخواستم بریزم تو دهنم قرقره کنم،خدا خیرشون بده آگاهم کردن :|

.

.

.

اینایی که هر کاری در توانته براشون انجام میدی آخرش بهت میگن :

مگه من ازت خواستم ؟؟؟

” یعنی با آر پی جی ” بزنی لهشون کنی بازم کمه… خالی نمیشی !!!!

.

.

.

وقتی می پرسی چیزی میخوریین ؟

اونی که میگه : من یکی دو لقمه باهات میخورم…

جدا موجود ترسناکیه :) ))

.

.

.

میدونی لذت بخش ترین لحظه زندگی کیه

وقتی یه عطسه میکنی از ته دل

یعنی انگار ری استارت میشی !

.

.

.

مامان بزرگمو بردن رادیولوژی

اومده میگه خیلی خوب بود، خوب شدم !

.

.

.

واقعا کی فکرشو میکرد یه روز خود آجیل مشکل‌گشا هم بشه مشکل یه ملت؟

 

.

.

.

یه سوالی از صبح تا حالا ذهن مارو درگیر کرده

ببینین شما میتونین بهش جواب بدین؟

اگه “مردان آنجلس” یه زن همراهشون بود

بازم میتونستن ۳۰۰سال با خیال تخت بخوابن!؟

.

.

.

من شخصا به خودکشی اعتقاد ندارم، مگر اینکه پسوُردم لو بره!

.

.

.

مامان بزرگم خیلی مریض بود

و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود

به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه

وقتی رفتیم داخل،معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت:

آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلأ خوب بشم

تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی .

۷سال درس خوندشُ شست مثل رخت پهن کرد رو بند! =))

.

.

.

ﻫﯿﭻ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺨﻮﺭﻩ

ﺭﻭ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺍﮐﺴﭙﻠﻮﺭﺭ، ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻧﺶ ﯾﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻪ،

ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ ﯾﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﯾﮕﻪ !

.

.

.

یکی بیاد به مامانم بگه من شکمو نیستم

فقط نسبت به غذاهای توی یخچال احساس مسئولیت میکنم

.

.

.

یه جوری درباره آدما قضاوت کنید که اگه

یه روزی خلافش بهتون ثابت شد شرمنده خودتون نشید !

.

.

.

پسر داداشم ۸ سالشه معلم مدرسشون

تلفن کرده به مامان بچه گفته شما به این بچه چی یاد میدین؟

ازش پرسیدم چهار مزه اصلی چیه؟

پسرتون میگه: خیارشور/چیپس/ ماست موسیر/ زیتون!

.

.

.

تلفن خونمون زنگ خورد برداشتم بجا اینکه بگم الو بله

گفتم بلو اله

طرف هم قاطی کرد گفت سلو الام :|

.

.

.

یکی از سرگرمی های مورد علاقم اینه که

یه پچه ی ۳ تا ۶ ساله رو بغلش میکنم و دور خودم میچرخم

تا سرش گیج بره ، بعد میذارمش  رو زمین تا راه بره

بعد میشینم نگاه میکنم که چطور هی میخوره به در و دیوار …:D

حتما امتحان کنید !

.

.

.

از کسانی که تو کامپیوتر شون

فایلها رو با اسمهایی مثل hjkhkjkh ذخیره میکنن

توقع اتاق مرتب و جمع و جور نداشته باشید :) ))

.

.

.

رفتم گلفروشی گفتم آقا این گل طبیعیه؟

یه دختر بچه ۵ ساله ای اونجا بود گفت پــَ نَ پــَ سزارینه!!

به جون خودم

من تا ۱۲ سالگی فکر میکردم بچه ها رو لک لک ها از آسمون میارن !

.

.

.

وقتی داری به شدت دنبال چیزی میگردی

همون چیزی رو پیدا می کنی که دفعه پیش شدید دنبالش می گشتی :|

.

.

.

بدترین شکست عشقی عمرمو کلاس سوم خوردم

که فهمیدم جایزه ها رو مامانم می خریده می داده به معلما :|

.

.

.

ﻣﻦ ﻫﺮﭼﯽ ﺻﺒﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺭﻭ ﻏﻠﺘﮏ ﺧﺒﺮﯼ

ﻧﺸﺪ . . .

ﺍﻻﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﮐﻪ ﻏﻠﺘﮏ ﺑﯿﻮﻓﺘﻪ ﺭﻭﻡ ﺧﻼﺹ

ﺷﻢ ﺑﺮﻩ |:

.

.

.

از تفریحات نسل ما :

بچه که بودیم می رفتیم از این بستنی لیوانیا میخریدیم

وختی میخوردیم لیوانشو میذاشتیم بین گلگیر و تایر

تا وقتی که حرکت میکنیم صدا موتور گازی بده !

.

.

.

گوشی ام رو گذاشتم رو airplane mode

از طبقه ۱۲ ام پرتش کردم تو هوا

افتاد خورد و خاکشیر شد… :|

نمیدونم این چه قابلیت مسخره ایه!

کار نمیکنه که…:|

.

.

.

مامانم اگه حوصلش سر بره یه پرتقال میگیره پوست میکنه

و با چاقو هر تیکه از پوستشو به هزار تیکۀ کوچکتر تبدیل میکنه

تا اینکه ما بریم  نجاتش بدیم. :|

.

.

.

الان یکی زنگ زده میگه :

چطوری پسره خوشتیپِ خوش اندامِ تو دل بروِ با نمکِ خواستنى ؟

نشونی هارو درست داد ، ولی شماره رو اشتباه گرفته بود ..

.

.

.

از گفت و گوهای رایج من و مامانم

میتوان به گشنمه و کوفت بخوری اشاره کرد :|

.

.

.

وقتی بارون میاد همه یاد عاشقی میفتن و رمانتیک میشن

نمیدونم چرا من فقط یاد آهنگ بارو بارو باروننننننن میفتم !

.

.

.

اینایی که زنگ میزنن از خواب بیدارت میکنن

بعد میگن عه ببخشید خواب بودی ؟؟

دانشمندا هنوز در موردشون به نتیجه خاصی نرسیدن

.

.

.

یه بار نشد بریم تو صف عابر بانک

کند ذهن ترین آدم خاورمیانه جلوی ما نباشه :|

 

.

.

.

ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺍﺳﺘﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﭘﺎﺭﻩ

ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ یا اتوبوس ﻫﺴﺖ ﺩﺭ هیچ عملیات مافوق سری نیست !

.

.

.

داشتم از خونه میرفتم بیرون مامانم پرسید کجا ؟؟!

گفتم بیرون !

برگشته میگه: خوب جای دیگه نریا !

.

.

.

تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید

ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند…..!:)))

.

.

.

پانتومیم بازی میکردیم دخترخالم رفت هی ادا اطوار در اورد

بعد سه رب هیشکی نفهمید اخر گفتیم خب چیه؟

گف تیکه کلام مهران مدیری که میگف میشه بسه؟

.

.

.

تمام وسایل و امکانات زندگی ما رو مامانم می ذاره “همون جا”

کلا همه چی و هر چی که می پرسی جوابش همون جاست!

.

.

.

یادتون باشه ” از اومدن یکی تو زندگیتون ذوق مرگ نشین…

تا وقتی که تنهاتون گذاشت و رفت….دق مرگ نشین……!

.

.

.

لذتی که توی باز و بسته کردن درِ باتریِ کنترل تلویزیون

موقعِ تماشای تلویزیون هست،

توی تماشای خود تلویزیون نیست !

.

.

.

یکی از دشواریها زمان بچگیم این بوده که نمیدونستم

خوشگل درسته یا خوشکل…O_o

.

.

.

چشمم دیگر آب نمیخورد

لـامـَصـَب رانـــــی اَم گرفتم نخورد

.

.

.

پشه محترم! اصلا مهم نیست که تو این سرما هنوز زنده مانده ای

مهم اینه که صفحه موبایل من سولاریوم نیست که شبا بیای جلوش

خودت رو برنزه کنی!

.

.

.

از خونه همسایه بوی کیک اومد بعد بوی آش رشته اومد

الان هم بوی قرمه سبزی میاد.

می خوام برم در بزنم بگم ما به جهنم،

خودتون اسهال می شین بدبختا!

.

.

.

یه روز هـم باید این سازنده ی جمله :

” گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی ” رو بیارن چار کیلو غوره بدن دستش

همه هــــم صبر کنن، ببینم چه جوری میخاد حلـوا درست کنه ؛

بعد همون دیگُ بکنی تو چشـاش با این جمله ساختنش

.

.

.

دقت کردین !؟

گل کلم در ترشی حکم پسته در اجیل رو داره !

 

 

 

 



چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 12:24 ::  نويسنده : پری

 

 

 

 خواهرم دوستشو آورده خونه.مامانم هیچی نگفت
 حالا همین دختره رو اگه من آورده بودم.... واویلا بود
همیشه بین بچه ها فرق میذارن بعد می گن نه همشون یه اندازه برامون عزیزن

.

.

.

ديشب اومدم خونه ميخواستم خودمو لوس کنم..
گفتم:مامان هوا خيلى سرده ، گلوم درد ميکنه فک کنم سرما خوردم
مامانم: هيچ مرگيت نيست ، کمتر قليون بکش خوب ميشى..!!

.

.

.

دختر خاله به بچشون اشاره کردن و گفتن بچم خیلی با ادبه و فحش نمیده و کودک در جواب گفتن خفه شو

.

.

.


بابام صلاح ما رو میخواد، برای جهنم میخواد ما رو آماده کنه انقدر بخاری رو زیاد میکنه .. من میدونم

.

.

.

مامانم رفته مسافرت , خونمون از فرط شلوغی و کصافط , مثه خرابه های هیروشیما , بعد از انفجاره بمبه !
بابام : کاش یکی می اومد خونه رو حسابی تمیز می کرد , بیست تومن می ذاشتم کف دستش !
من : پول بده من تمیز می کنم !
بابام : لازم نکرده ! تو پول بده , خودم تمیز می کنم !

.

.

.

بابام : آب یخ نخور چاق میشی!!!!
من: واسه چی؟ چه ربطی داشت؟؟!!!
بابام: آب یخ میخوری، چربیات یخ میزنن سفت میشن چاق میشی...!!!!

.

.

.

داشتم برای امتحان دانشگاه ، تو خونه تقلب مینوشتم ، خواهرم به مامانم به شوخی گفت : ببین داره چیکار میکنه ؟؟ تقلب مینویسه ...!!!!
.
مامانم موند چی بگه ، اومد تقلبو پاره کردو گفت : ما تو این خونه نماز میخونیم......!!

.

.

.

یه رفیقی داشتم خیلی کمبود محبت داشت
روز تولدش از طرف بانکی که توش حساب داشت براش اس.ام.اس اومده بود:
"تولدتان مبارک"
اینم ورداشته بود جواب داده بود:
"خیلی ممنون شما اولین کسی هستید که تولدمو بهم تبریک گفتید...."!
مردم داغونن بخدا

.

.

.

پسر داییم دهه هشتاديه مدرسه غيرانتفاعي ثبت نامش کردن سالي 3 میليون !
.
.
.
.
يادش بخير ناظممون میگفت فردا 500تومن کمک به مدرسه با خودتون بياريدخونه ما میریخت به هم

.

.

.

ﺩﻳﺸﺐ ﺑﺎ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺪﺭﻡ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﺩﻡ
ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﭼﻲ ﺗﻨﺘﻪ؟ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﺗﺎﭖ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭﻙ ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ﺗﻮ ﭼﻲ
ﭘﻮﺷﻴﺪﻱ؟ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻡ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻱ
ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻱ ﺑﺎ ﻳﻪ ﺭﻛﺎﺑﻲ ﺁﺑﻲ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ
ﻗﻄﻊ ﻛﺮﺩ
ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﻭ ﺩﺍﺩﺍﺷﺶ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻛﺖ ﻭ
ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻣﻴﭙﻮﺷﻦ

.

.

.

اقا پدرم یهو اومد تو اتاقم بهم گفت
تو که چشمات خیلی قشنگه...
تو که چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرمو نجیبه
من یهو ذوق مرگ شدم تا به خودم اومدم دیدم دارم ماشین بابامو. لنگ میکشم نفهمیدم چی شد فقط فهمیدم کاملا خر شدم

.

.

.

یه داداش کوچیکم (6 سالشه) تو یه فرشته کوچولویی! میگه نه, من یه خدام !!!!!
داداشه خود بزرگ بینه من دارم؟؟

.

.

.

بچم دو سالشه الان یه ماهه به من میگه دایی محسن
نه دایی داره نه محسن داریم !!! امکان داره آدم تو این سن توهم بزنه ؟
فک و فامیله داریم؟

.

.

.

یکی از فامیلامون خیلی سال پیش که راهنمایی بود موقع امتحانا تقلب نوشته بود تو برگه های کوچیک با خودش برده بود سر جلسه،یکی از سوالا اومده بود فامیله تنبلو خجسته من حال نداشته جوابو بنویسه،برگه تقلبشو چسبونده بود به برگه امتحان جلوی سوالشم نوشته بود جواب ضمیمه شده،معلمشم فهمیده بود تقلب کرده انداخته بودتش،یه همچین فامیلای فراخ و داغانی دارم من

.

.

.

داره رعدوبرق میزنه مامانم میخواد بره پشت بوم لباسارو جمع کنه..
میگه وای چه رعدو برقی نکنه برق بگیرتم تو پاشو برو
من سره راهیم میدونم
فک و فامیله داریم؟

.

.

.

نشسته بودم یه هو مامانم از آشپزخونه اومد، بی مقدمه شروع کرد درباره فلفل صحبت کردن که: میدونستی فلفل لاغر میکنه و ضد سرطانه؛ بعد نشست دو ساعت از خاطرات گذشتش و غذاهای خوشمزه و پر فلفل عمه اش حرف زد
آخرش معلوم شد فلفل از دستش در رفته، ریخته تو (شاممون).
ینی همچین مامان توجیه کننده ای دارم من!
فک و فامیله داریم؟

.

.

.

 

خیلی سال پیش ، شب خونمون مهمون بود ، برق رفت

به پسر خالم گفتم زنگ بزن اداره برق بپرس کی برق میاد و این حرفا

گفت شمارش چنده

گفتم بیست و چهار هزار و چهار صد

گفت : یا علی این همه شماره رو چه جوری بگیرم !!!

(کاملا واقعی)

.

.

.

یکی از دغدغه های بچگیم این بود که میرفتم دستشویی

نمیدونستم کدوم طرفی باید بشینم… :|

.

.

.

امروز ناهار آبگوشت داشتیم

طبق معمول منو و داداشم سر استخون قلم ، دعوامون شد !

… مامان از تو آشپزخونه داد میزنه :

چتونه خونه رو گذاشتید رو سرتون

مگه شما سگید که بر استخون دعوا میکنید ؟

صد بار گفتم استخونا برا باباتونه !!

.

.

.

شامپو خریدم روش نوشته:

این محصول را روی سرتان بریزید و موهایتان را بمالید سپس آبکشی کنید!

من میخواستم بریزم تو دهنم قرقره کنم،خدا خیرشون بده آگاهم کردن :|

.

.

.

اینایی که هر کاری در توانته براشون انجام میدی آخرش بهت میگن :

مگه من ازت خواستم ؟؟؟

” یعنی با آر پی جی ” بزنی لهشون کنی بازم کمه… خالی نمیشی !!!!

.

.

.

وقتی می پرسی چیزی میخوریین ؟

اونی که میگه : من یکی دو لقمه باهات میخورم…

جدا موجود ترسناکیه :) ))

.

.

.

میدونی لذت بخش ترین لحظه زندگی کیه

وقتی یه عطسه میکنی از ته دل

یعنی انگار ری استارت میشی !

.

.

.

مامان بزرگمو بردن رادیولوژی

اومده میگه خیلی خوب بود، خوب شدم !

.

.

.

واقعا کی فکرشو میکرد یه روز خود آجیل مشکل‌گشا هم بشه مشکل یه ملت؟

 

.

.

.

یه سوالی از صبح تا حالا ذهن مارو درگیر کرده

ببینین شما میتونین بهش جواب بدین؟

اگه “مردان آنجلس” یه زن همراهشون بود

بازم میتونستن ۳۰۰سال با خیال تخت بخوابن!؟

.

.

.

من شخصا به خودکشی اعتقاد ندارم، مگر اینکه پسوُردم لو بره!

.

.

.

مامان بزرگم خیلی مریض بود

و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود

به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه

وقتی رفتیم داخل،معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت:

آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلأ خوب بشم

تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی .

۷سال درس خوندشُ شست مثل رخت پهن کرد رو بند! =))

.

.

.

ﻫﯿﭻ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺨﻮﺭﻩ

ﺭﻭ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺍﮐﺴﭙﻠﻮﺭﺭ، ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻧﺶ ﯾﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻪ،

ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ ﯾﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﯾﮕﻪ !

.

.

.

یکی بیاد به مامانم بگه من شکمو نیستم

فقط نسبت به غذاهای توی یخچال احساس مسئولیت میکنم

.

.

.

یه جوری درباره آدما قضاوت کنید که اگه

یه روزی خلافش بهتون ثابت شد شرمنده خودتون نشید !

.

.

.

پسر داداشم ۸ سالشه معلم مدرسشون

تلفن کرده به مامان بچه گفته شما به این بچه چی یاد میدین؟

ازش پرسیدم چهار مزه اصلی چیه؟

پسرتون میگه: خیارشور/چیپس/ ماست موسیر/ زیتون!

.

.

.

تلفن خونمون زنگ خورد برداشتم بجا اینکه بگم الو بله

گفتم بلو اله

طرف هم قاطی کرد گفت سلو الام :|

.

.

.

یکی از سرگرمی های مورد علاقم اینه که

یه پچه ی ۳ تا ۶ ساله رو بغلش میکنم و دور خودم میچرخم

تا سرش گیج بره ، بعد میذارمش  رو زمین تا راه بره

بعد میشینم نگاه میکنم که چطور هی میخوره به در و دیوار …:D

حتما امتحان کنید !

.

.

.

از کسانی که تو کامپیوتر شون

فایلها رو با اسمهایی مثل hjkhkjkh ذخیره میکنن

توقع اتاق مرتب و جمع و جور نداشته باشید :) ))

.

.

.

رفتم گلفروشی گفتم آقا این گل طبیعیه؟

یه دختر بچه ۵ ساله ای اونجا بود گفت پــَ نَ پــَ سزارینه!!

به جون خودم

من تا ۱۲ سالگی فکر میکردم بچه ها رو لک لک ها از آسمون میارن !

.

.

.

وقتی داری به شدت دنبال چیزی میگردی

همون چیزی رو پیدا می کنی که دفعه پیش شدید دنبالش می گشتی :|

.

.

.

بدترین شکست عشقی عمرمو کلاس سوم خوردم

که فهمیدم جایزه ها رو مامانم می خریده می داده به معلما :|

.

.

.

ﻣﻦ ﻫﺮﭼﯽ ﺻﺒﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺭﻭ ﻏﻠﺘﮏ ﺧﺒﺮﯼ

ﻧﺸﺪ . . .

ﺍﻻﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﮐﻪ ﻏﻠﺘﮏ ﺑﯿﻮﻓﺘﻪ ﺭﻭﻡ ﺧﻼﺹ

ﺷﻢ ﺑﺮﻩ |:

.

.

.

از تفریحات نسل ما :

بچه که بودیم می رفتیم از این بستنی لیوانیا میخریدیم

وختی میخوردیم لیوانشو میذاشتیم بین گلگیر و تایر

تا وقتی که حرکت میکنیم صدا موتور گازی بده !

.

.

.

گوشی ام رو گذاشتم رو airplane mode

از طبقه ۱۲ ام پرتش کردم تو هوا

افتاد خورد و خاکشیر شد… :|

نمیدونم این چه قابلیت مسخره ایه!

کار نمیکنه که…:|

.

.

.

مامانم اگه حوصلش سر بره یه پرتقال میگیره پوست میکنه

و با چاقو هر تیکه از پوستشو به هزار تیکۀ کوچکتر تبدیل میکنه

تا اینکه ما بریم  نجاتش بدیم. :|

.

.

.

الان یکی زنگ زده میگه :

چطوری پسره خوشتیپِ خوش اندامِ تو دل بروِ با نمکِ خواستنى ؟

نشونی هارو درست داد ، ولی شماره رو اشتباه گرفته بود ..

.

.

.

از گفت و گوهای رایج من و مامانم

میتوان به گشنمه و کوفت بخوری اشاره کرد :|

.

.

.

وقتی بارون میاد همه یاد عاشقی میفتن و رمانتیک میشن

نمیدونم چرا من فقط یاد آهنگ بارو بارو باروننننننن میفتم !

.

.

.

اینایی که زنگ میزنن از خواب بیدارت میکنن

بعد میگن عه ببخشید خواب بودی ؟؟

دانشمندا هنوز در موردشون به نتیجه خاصی نرسیدن

.

.

.

یه بار نشد بریم تو صف عابر بانک

کند ذهن ترین آدم خاورمیانه جلوی ما نباشه :|

 

.

.

.

ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺍﺳﺘﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﭘﺎﺭﻩ

ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ یا اتوبوس ﻫﺴﺖ ﺩﺭ هیچ عملیات مافوق سری نیست !

.

.

.

داشتم از خونه میرفتم بیرون مامانم پرسید کجا ؟؟!

گفتم بیرون !

برگشته میگه: خوب جای دیگه نریا !

.

.

.

تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید

ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند…..!:)))

.

.

.

پانتومیم بازی میکردیم دخترخالم رفت هی ادا اطوار در اورد

بعد سه رب هیشکی نفهمید اخر گفتیم خب چیه؟

گف تیکه کلام مهران مدیری که میگف میشه بسه؟

.

.

.

تمام وسایل و امکانات زندگی ما رو مامانم می ذاره “همون جا”

کلا همه چی و هر چی که می پرسی جوابش همون جاست!

.

.

.

یادتون باشه ” از اومدن یکی تو زندگیتون ذوق مرگ نشین…

تا وقتی که تنهاتون گذاشت و رفت….دق مرگ نشین……!

.

.

.

لذتی که توی باز و بسته کردن درِ باتریِ کنترل تلویزیون

موقعِ تماشای تلویزیون هست،

توی تماشای خود تلویزیون نیست !

.

.

.

یکی از دشواریها زمان بچگیم این بوده که نمیدونستم

خوشگل درسته یا خوشکل…O_o

.

.

.

چشمم دیگر آب نمیخورد

لـامـَصـَب رانـــــی اَم گرفتم نخورد

.

.

.

پشه محترم! اصلا مهم نیست که تو این سرما هنوز زنده مانده ای

مهم اینه که صفحه موبایل من سولاریوم نیست که شبا بیای جلوش

خودت رو برنزه کنی!

.

.

.

از خونه همسایه بوی کیک اومد بعد بوی آش رشته اومد

الان هم بوی قرمه سبزی میاد.

می خوام برم در بزنم بگم ما به جهنم،

خودتون اسهال می شین بدبختا!

.

.

.

یه روز هـم باید این سازنده ی جمله :

” گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی ” رو بیارن چار کیلو غوره بدن دستش

همه هــــم صبر کنن، ببینم چه جوری میخاد حلـوا درست کنه ؛

بعد همون دیگُ بکنی تو چشـاش با این جمله ساختنش

.

.

.

دقت کردین !؟

گل کلم در ترشی حکم پسته در اجیل رو داره !

 

 

 

 



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پری دریایی و آدرس mermeid.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان




آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 46
بازدید کل : 123461
تعداد مطالب : 359
تعداد نظرات : 31
تعداد آنلاین : 1