پری دریایی
You Are Always In My Heart
 
 
سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 14:31 ::  نويسنده : پری

یک روز توی پیاده رو به طرف میدان تجریش می رفتم…


از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس، کاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هر کسی نمیده!
 

خانم ها رو که کلا تحویل نمی گرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کاغذ رو می داد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند، اهل حروم کردن تبلیغات نبود ….

 
احساس کردم فکر می کنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی گرون قیمت رو نداره ،لابد فقط به آدمهای باکلاس و شیک پوش و با شخصیت میده! از کنجکاوی قلبم داشت می اومد توی دهنم…!!!
 

خدایا، نظر این تبلیغاتچی خوش تیپ و با کلاس راجع به من چی خواهد بود؟! آیا منو تائید می کنه؟!!
 

کفشهامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و کفشم برق بزنه!
 

شکم مبارک رو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو کاملا بی تفاوت نشون بدم!
 

دل تو دلم نبود. یعنی منو می پسنده؟ یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده…؟!

 

همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخند نگاهی بهم کرد و یک کاغذ رنگی به طرفم گرفت و گفت: “آقای محترم! بفرمایید!”
قند تو دلم آب شد!
با لبخندی ظاهری و بدون دستپاچگی یا حالتی که بهش نشون بده گفتم: ا ِ، آهان، خب چرا من؟
من که حواسم جای دیگه بود و به شما توجهی نداشتم! خیلی خوب، باشه، می گیرمش ولی الآن وقت خوندنش رو ندارم! کاغذ رو گرفتم …
چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک تولدی که دست یک آقای میانسال بود! وایسادم و با ولع تمام به کاغذ نگاه کردم، نوشته بود::
.
……
 
……

 
.دیگر نگران طاسی سر خود نباشید، پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !!

 



سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 14:24 ::  نويسنده : پری
سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 14:8 ::  نويسنده : پری

وعـده ی پــوچ

پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد. از او پرسید : آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت : چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. پادشاه گفت : من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا را برایت بیاورند. نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده اش را فراموش کرد. صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود : ای پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می کردم اما وعده ی لباس گرم تو مرا از پای درآورد ...

سیب سرخ تپل

علی کوچولو تو خواب ناز بود تا اینکه نیمه شب از زور گرسنگی بیدارشد هرچقدر تلاش کرد تا دوباره خوابش ببره نشد و چاره ای ندید تا چیزی پیدا کنه و بخوره و اونوقت شکمش اجازه بده تا باز بخوابه برای اینکه پدر و مادرش از خواب بیدار نشند کورمال کورمال رفت سراغ یخچال ، در یخچال و که باز کرد چشماش که حالا ديگه به تاریکی عادت کرده بودند از نور چراغ یخچال درد گرفتند کمی که گذشت چشمش به روشنایی کم سو چراغ یخچال عادت کرد. یخچال پر بود از اغذیه ، چشمش واسه مغزش رنگ و لعاب محتویات یخچال و مخابره میکرد و از اونطرف شکمش بلند ترو بلند تر قارو قور میکرد تو همین حال چشمش افتاد به سیب درشت و سرخی که همه جوره داشت فریاد میزد : "بیا منو بخور" سیب و برداشت و زير نور بی رمق چراغ یخچال ظاهر بی نقصش و بر انداز کرد و بعد در یخچال و بست . الان باز خونه تاریک شده بود . علی کوچولو به خودش گفت اين سیب و میبرم رو تخت خواب خودم و با لذت ...



سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 13:27 ::  نويسنده : پری

خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد……
قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.
خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، ۱۰ برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!
خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد.
آرزوی اول خود را گفت؛ من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.
قورباغه به او گفت؛ اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی.
خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند. پس آرزویش برآورده شد.
بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت شوهرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند.
خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.
آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد.
خانم گفت؛ می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!

نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.



سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 13:19 ::  نويسنده : پری
سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 13:13 ::  نويسنده : پری

دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.

عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!

داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند.

دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقـداری از آن را در غـذای مادر شوهـر می ریخت و با مهربانی به او می داد.

هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند.

داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم ، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادر شوهرت از بین رفته است.



سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 13:7 ::  نويسنده : پری

 

 


 
آنهايي که (از ايران) رفته اند، ايميلشان را در حسرت ِ نامه از آنهايي که مانده اند باز مي کنند و از اينکه هيچ نامه اي ندارند کلافه مي شوند.

 
آنهايي که (در ايران) مانده اند هر روز ايميلشان را چک مي کنند و از اينکه نامه اي از آنهايي که رفته اند ندارند، کفرشان در ميايد .

 
آنها که رفته اند همانطور که دارند يک غذاي فوری درست مي کنند تا تنهايي بخورند، در این خیالند که آنهايي که مانده اند الان دارند دور هم دیزی یا قورمه سبزي با برنج زعفراني مي خورند و جمعشان جمع است .

 
آنها که مانده اند، همانطور که دارند يک غذاي سر دستي می پزند، تجسم مي کنند آنها که رفته اند الان با دوستان جديدشان گل مي گويند و گل ميشنوند و از ان غذاهايي مي خورند که توي کتاب هاي آشپزي عکسش هست.

 
آنها که رفته اند، فکر مي کنند آنهايي که مانده اند دائم با هم به گردش میروند... دربند، لواسان، بام تهران و درکه و… و آنها را که آن گوشه دنيا تک افتاده اند، فراموش کرده اند.

 
آنها که مانده اند، تصور مي کنند آنها که رفته اند، هرشب به بار و ديسکو مي روند و خوش مي گذرانند و آنهایی را که توي اين جهنم گير افتاده اند فراموش کرده اند.

 
آنهايي که رفته اند دلشان لک زده بجای آن مشروب ها که چندان باب طبعشان نيست، يک چاي دم کرده سماوری حسابي بخورند.
 

 
آنهايي که مانده اند آرزو به دل شده اند که برای يکبار هم که شده بروند داخل مغازه اي و بی دغدغه و نگرانی، مشروب سفارش بدهند.

 
آنها که مانده اند بر این باورند که آنهايي که رفته اند دیگر حق اظهار نظر ندارند و فوري قلم برداشته و اسم شان را خط مي زنند.

 
آنها که رفته اند، با شوق و ذوق بيانيه امضا مي کنند و مي خواهند خودشان را به جريان سياسي کشوري که تويش نيستند، ملحق کنند.
 

 
آنها که مانده اند در حسرت بي بي سي و صداي آمريکای بدون پارازيت، و اینترنت بدون فیلتر و رسانه های تماماً دولتی کلافه مي شوند.

 
آنها که رفته اند پاي اينترنت پر سرعت، دنبال فوتبال شبکه 3 با گزارش عادل يا سريالهاي داخلی و با کلام پارسي و فضاهایی ايراني هستند . 
 
 
آنها که مانده اند، در ذهنشان از آن طرف، مدينه فاضله مي سازند.

 
آنها که رفته اند،به خاک گرفتن خاطراتشان در سرزمین مادری، حسرت میخورند.

 
و بالاخره: آنهايي که مانده اند مي خواهند بروند... آنهايي که رفته اند مي خواهند بر گردند...

 
اما... هم آنهايي که رفته اند و هم آنهايي که مانده اند در يک چيز مشترکند :

 

احساس تنهايي...
 



سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 12:55 ::  نويسنده : پری
سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 12:48 ::  نويسنده : پری

دختران ۲ دسته اند: دسته اول آنهایی که زیبا هستند و فورا ازدواج میکنند و دسته دیگر آنهایی که به دانشگاه میروند (شاو)

زن از این متأثر نمیشود که به او توجه کنید، بلکه تأثر او از این است که به او توجه کنید و بعد از او دور شوید (تواین)

با زنان همانطور که با کودکان سر و کار دارید رفتار کنید ولی همانطور که با ملکه صحبت میکنید با او سخن بگویید (وایلد)

کار زن افراط و تفریط است، اگه دوست بدارد از شدت محبت بی زار میشود و وای به حال زمانی که دشمنی پیدا کند (ولتر)

از دستپخت زن تعریف کن تا در کنار اجاق خود را قربانی کند ( دیل کارنگی)

ازدواج کار خوبی است، ولی بهتر است این کار را انجام ندهید (سامبرست)


زن چون کراوات است، هم مرد را زیبا نگه میدارد هم حلقوم او را می فشارد (ویکتور هوگو)
 
در زندگی یک مرد ۲ روز ارزش دارد: روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد (ویکتور هوگو)

نگهبان زن زشتی اوست (مثل عربی)

هرگاه میخواهید از کسی انتقام بگیرید او را به ازدواج ترغیب کنید (برنارد شاو)

راز از هر نوعی بر قلب زنان فشاری غیر قابل تحمل می آورد (پوشکین)

مردها آنچه را که می شنوند از یک گوش وارد و از گوش دیگر خارج می سازند، اما زنان از ۲ گوش وارد و از دهان خارج می کنند (برنارد شاو)

زن با نگاه خود آتش می افروزد و بیهوده می کوشد تا با اشک خود آنرا خاموش کند (برنارد شاو)

گرانقیمت ترین انگشتری های جهان، انگشتری نامزدی است، چون مرد پس از خرید آن تا آخر عمر قسط میدهد (چگورا)

در برخورد با تازه عروس مردها به صورتش نگاه میکنند و خانمها به باسنش (دیکنز)

زنها فقط ۲ روز می توانند مردها را خوشبخت کنند، روز عروسی و روز مرگ (برنارد شاو)

زن، وقتی از یک حقیقت دفاع می کند منطقش بسیار ضعیف و قدرت اثباتش بی تأثیر است . ولی اگر همین زن بخواهد از یک دروغ دفاع کند آن وقت کسی را تاب مقاومت در برابر او نیست (گالیله)

شوهری که بیش ازحد به پاکدامنی زن خود می بالد، احمقی است که بیش ازحد خود را فریب می دهد (لاروشنوکو)

اشک، نیرومندترین ماده سیال روی زمین است (داوینچی)
 
اگر زنی عصبانی شد، یقین کنید که یک کار انجام نشده دارد و چاره اش در این است که به عصبانیت تظاهر کند (دیکنز)

برای زن فقط یک بدبختی و مصیبت وجود دارد و او این است که حس کند کسی اورا دوست ندارد (چاپلین)

اگر تله به دنبال موش برود، زن نجیب هم دنبال مرد (ضرب المثل سوئدی)

مردها را شجاعت به جلو میراند و زنها را حسادت (برنارد شاو)

و در آخر
ممکن است که از امواج دریا نجات یابید، ولی از دست زنها خیر



سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 12:39 ::  نويسنده : پری
سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 12:28 ::  نويسنده : پری

 
- الو

- سلام

- سلام کجایی؟

- تو تاکسی دارم می رم خرید

- همین الام پیاده شو!

- چرا؟ نرسیدم که هنوز!

- پیاده شو، زود باش ، بهت می گم همین حالا

- مگه قراره ماشین منفجر بشه که اینطوری می گی؟

- مامان پیاده شو دیگه!

- تا نگی چرا، پیاده نمی شم، خُلم مگه وسط خیابون پیاده شم؟

- باشه برات توضیح می دم به شرطی که قول بدی برگشتنه با BRT برگردی

- وا؟؟؟ معلوم هست چت شده دختر؟نکنه دوباره درباره ی مزایای حمل و نقل عمومی مطلب خوندی و جو گرفتت!؟

- ببین مگه با BRT بری زودتز نمی رسی؟

- چرا.

- مگه ارزون تر در نمیاد؟

- خوب چرا.

- پس چرا با تاکسی می ری که ترافیک و آلودگی رو بیشتر می کنه؟ ببین قالیباف با این همه مشکلاتی که داره نمی زاره پروژه هاش عقب بیوفته و مردم لنگ بمونن.اون وقت امثال من و تو از این امکانات استفاده نکنیم؟درسته آخه؟

- راستشو بگو ببینم چت شده؟ دردت چیه آخه؟

- راستی مامان شنیدی تونل توحید طبق برنامه اول مهر افتتاح می شه؟

- بحث رو عوض نکن دختر بگو ببینم چی شده؟

- مامان مگه من مثل لیلای اقدس خانم اینا لیسانس ندارم؟

- خوب چرا؟

- آخه من چیم از دختر اقدس خانم اینا کمتره؟

-هیچی دختر.ولی اینا چه ربطی به تاکسی و ترافیک داره؟

- آخه می دونی چیه مامان؟ دیروز مامانه لیلا تو بی آر تی با یه زنه دوست شده ، زنه یه برادر زاده داره که هم پولداره هم تحصیل کرده. امشبم قراره بیان خواستگاری، تو هم از این به بعد با بی آر تی برو اینور اونور دیگه!
 



دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 12:29 ::  نويسنده : پری

طولانی ترین رودخانه جهان

رود نیل ، به طول 6 هزار و 650 کیلومتر واقع در شمال شرقی آفریقا و از 9 کشور اتیوپی، زئیر، کنیا، اوگاندا، تانزانیا، رواندا، برونئی، سودان، سودان جنوبی، مصر عبور می کند.


 

عریض ترین رودخانه جهان

رودخانه ریودولاپلاتا  در آمریکای جنوبی که محل تلاقی دو رودخانه است.


 

رنگین ترین رودخانه جهان

رود کانو کریستال واقع در کلمبیا - این رودخانه به نام های دیگری از جمله رودخانه رنگ های پنجگانه، قوس القزح و زیباترین رودخانه در جهان نیز خوانده شدند.


 

کثیف ترین رودخانه جهان

رودخانه کیتاروم واقع در اندونزی - حدود 5 میلیون نفر از این رودخانه، درآمد کسب می کنند.


 

کوتاه ترین رودخانه در جهان

رودخانه رو - به طول 61 متر واقع در آمریکا.


 

طولانی ترین رودخانه در جزیره

رودخانه  کابوس واقع در اندونزی که طول آن به یک هزار و 143 کیلومتر می رسد .

 

 

عمیق ترین رودخانه در جهان

رودخانه کونگو در آفریقا. عمق آن به 230 متر می رسد . سومین رودخانه بزرگ جهان و با طول 4700 کیلومتر، نهمین رودخانه جهان از لحاظ طول.



دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 11:48 ::  نويسنده : پری

یه روزی یه مرده نشسته بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده كه زنش یهو ماهی تابه رو می كوبه تو سرش!
مرده می گه: برا چی این كار رو كردی؟
زنش جواب می ده: به خاطر این زدمت كه تو جیب شلوارت یه تكه كاغذ پیدا كردم كه توش اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود…
مرده می گه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی كه روش شرط بندی كردم اسمش جنی بود.
زنش معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه.
سه روز بعد، مرد داشت تلویزین تماشا می كرد كه زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر می كوبه تو سرش به طوری که مرده تقریبا بیهوش می شه.
مرد وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟
زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود!



دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 11:38 ::  نويسنده : پری
دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 11:33 ::  نويسنده : پری

یک روز پسری دوازده ساله که لاک پشت مرد ه ای را که ماشین از رویش رفته بود را با نخ می کشید وارد یکی از خانه های "فساد" اطراف آمستردام شد و گفت:

- من می خواهم با یکی از خانم ها .................. داشته باشم. پول هم دارم و تا به مقصودم نرسم از اینجا نمی روم

 

گرداننده آنجا که همه "مامان" به او می گفتند و کاری با اخلاقیات و اینجور حرفها نداشت اندکی فکر کرد و گفت:

 

- باشه یکی از دخترها رو انتخاب کن

 

پسر پرسید: هیچکدامشان بیماری مسری که ندارند؟

 

"مامان" گفت: نه ندارند

 

پسر که خیلی زبل بود گفت:

 

- تحقیق کردم و شنیدم همه آنهایی که با لیزا میخوابند بعدش باید یک آمپول بزنند. من هم لیزا را میخواهم

 

 

 

 

اصرار پسرک و پول توی دستش باعث شد که "مامان" راضی بشه. در حالی که لاک پشت مرده را می کشید وارد اتاق لیزا شد . ده دقیقه بعد آمد بیرون و پول را به "مامان" داد و می خواست بیرون برود که "مامان" پرسید:

 

- چرا تو درست کسی را که بیماری مسری آمیزشی دارد را انتخاب کردی؟

 

پسرک با بی میلی جواب داد:

 

- امروز عصر پدر و مادرم میروند رستوران و یک خانمی که کارش نگهداری بچه هاست و بهش کلفت میگیم میاد خونه ما تا من تنها نباشم.. این خانم امشب هم مثل همیشه حتما با من خواهد خوابید و کارهای بد با من خواهد کرد. در نتیجه این بیماری آمیزشی به او هم سرایت خواهد کرد

 

بعدا که پدر و مادرم از رستوران برگشتند پدرم با ماشینش کلفت را به خونه اش میرسونه و طبق معمول تو راه. و بیماری به پدرم سرایت خواهد کرد

 

وقتی برگشت آخر شب پدرم و مادرم با هم اختلاط خواهند کرد و در نتیجه مادرم هم مبتلا خواهد شد. فردایش که پستچی میاد طبق معمول مادرم و پستچیه قاطی همدیگر خواهند شد

 

هدفم مبتلا کردن این پستچی پست فطرت هست که با ماشینش روی لاک پشتم رفت و اونو کشت

 



دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 11:25 ::  نويسنده : پری

 

 



سخنانی بسیار زیبا و عمیق برای لحظه ای تفکر و اندیشیدن...
 

* خوشحال بودن یعنی بدست آوردن یک زندگی و تقسیم آن با دیگران!

 
* برای زندگی کردن دو راه وجود دارد. یکی اینکه گویی هیچ معجزه ای وجود ندارد و دیگری اینکه گویی همه چیز یک معجزه است.

 
* اغلب روابط به سمت شکست می روند. نه بخاطر حضور نداشتن عشق. عشق همیشه حاضر است. تنها مشکل این است که یکی بسیار زیاد دوست داشته شده است و دیگری به اندازه کافی دوست داشته نشده است!

 
* اگر میدانستید که افکارتان چقدر قدرتمند است، هیچگاه حتی برای یک بار دیگر هم منفی فکر نمی کردید!

 
* در یک رابطه بودن به معنای بوسیدن، قرار گذاشتن یا در دسترس بودن نیست. به معنای بودن با کسی است که شما را به گونه ای خوشحال کند که هیچ کس دیگری نتواند! 

 
* زنانی که خود را باور دارند و می دانند که اگر تصمیم بگیرند قادر به انجام هر کاری هستند، دارای یک زیبایی درونی می باشند. در توانایی و عزم یک زن که مسیرش را بدون تسلیم شدن در برابر موانع طی میکند، شکوه و زیبایی وجود دارد. در زنی که اعتماد بنفسش از تجربه ها نشأت میگیرد، و می داند که میتواند به زمین بخورد، خود را بلند کند و ادامه دهد، زیبایی وجود دارد.

 
* اگر کسی همان مقدار عشقی که شما نثارش میکنید، نثارتان نکرد، و به گونه ای رفتار کرد که گویی در اغلب اوقات اهمیتی ندارید، این میتواند نشانه ای بزرگ از این حقیقت باشد که در زندگیتان به وی نیازی ندارید. تنها کسانی که واقعاً در زندگیمان به آنها نیاز داریم، آنهایی هستند که به ما احترام می گذارند و در زندگیشان به اندازه کافی خواهانمانند.

 
* تنها کسانی که در زندگی به انها نیاز دارید کسانی هستند که در زندگیشان به شما نیاز دارند...

 
* یک پسر میداند چیزی را که میخواهد چگونه بدست آورد. یک مرد میداند چیزی را که بدست آورده چگونه نگه دارد.

 
* ممکن است شاهزاده ام را پیدا کنم اما پدرم همیشه پادشاه من خواهد ماند!

 
* هیچگاه نمی توانید یک اشتباه را دو بار مرتکب شوید چرا که بار دوم دیگر آن یک اشتباه نیست بلکه یک "انتخاب" است.

 
* به خودتان اجازه ندهید توسط این سه چیز تحت کنترل درآیید: گذشته تان، مردم و پول.

 
* ذهن فراموش می کند اما دل همیشه بخاطرش می ماند.

 
* هرگز برای کسی که شما را اذیت می کند گریه نکنید... در عوض لبخند بزنید و به او بگویید، ممنون بخاطر اینکه به من فرصت دادی تا کسی بهتر از تو را پیدا کنم!

 
* زمانی فرا می رسد که مجبور می شوید بگذارید کسی برود و دیگر با او ارتباطی نداشته باشید. اگر کسی شما را در زندگیش بخواهد راهی پیدا میکند تا شما را در آن بگنجاند. باید فراموشش کنید و این حقیقت را بپذیرید که آنگونه که شما دوستش داشتید، او نداشت و بگذارید به آرامی از زندگیتان برود. گاهی اوقات رفتن آسان تر از ماندن است. ما تا قبل از اینکه کسی را فراموش کنیم تصور میکنیم که کار سختی است. اما وقتی فراموش میکنیم به خود می گوییم که چرا زودتر ترکش نکردیم.

 
* همیشه دنبال افرادی که کمترین اهمیت را در زندگی به ما می دهند می دویم. چرا به این کار پایان ندهیم و اطرافمان را نگاه نکنیم تا ببینیم چه کسانی دنبال ما می دوند؟

 
* همه افراد به عنوان یک انسان باید مورد احترام قرار گیرند اما از هیچکس نباید بت ساخته شود.

 
* من...هستم
قدرتمندترین کلمات هستند چرا که هر کلمه ای بین این دو قرار دهید واقعیت شما را شکل می دهد.

 
* وقتی یک خانم به شما می گوید "چی؟" ، به این دلیل نیست که حرف شما را نشنیده است. به شما فرصتی می دهد که گفته خود را اصلاح کنید.

 
* اگر کسی را ترک می کنید لااقل به وی علتش را توضیح دهید؛ چون اینکه ببینید لایق یک توضیح 
ساده هم نبوده اید دردناک تر از خود ترک شدن است.

 
* هر روز ممکن است خوب نباشد...اما چیزی خوب در هر روز وجود دارد!

 
* عشق یک چرخه است:

 
وقتی عاشق می شوید، صدمه می بینید.
وقتی صدمه می بینید، متنفر می شوید.
وقتی متنفر می شوید، سعی می کنید فراموش کنید.
وقتی سعی می کنید فراموش کنید، دل تنگ می شوید.
وقتی دل تنگ می شوید...
در نهایت دوباره عاشق می شوید.

 
* معجزه دوستی

 
معجزه ای وجود دارد که دوستی نامیده می شود
و در میان دل اقامت دارد،
شما نمی دانید که چگونه بوجود می آید
...و چگونه آغاز می شود ♥
اما شادمانی که برایتان به ارمغان می آورد
همیشه موهبتی خاص می بخشد،
و شما متوجه می شود که دوستی
ارزشمندترین نعمت خداوند است!

 
* کسانی که زندگی خود را وقف بدست آورن منافع مادی و ثروت کرده اند به شما خواهند گفت که احساس خوشبختی را در اموال خود نمی یابند. خوشبختی هرگز انعکاس ثروتهای مادی یک شخص نیست، بلکه انعکاس ثروتهای معنوی و احساسی او است.

 
خوشبختی انعکاس تعداد روابط دوستانه ای است که هر کس می تواند داشته باشد، انعکاس تعداد افرادی است که در طول زندگی خود توانسته خوشبخت و هدایت کند، و نتیجه قدرشناسی از داشته ها است و نه میزان نارضایتی از نداشته ها. قدردان داشته هایتان در زندگی باشید و تا می توانید در خوشبختی و هدایت دیگران تلاش کنید و زندگیتان را بخاطر آنچه که هم اکنون هست دوست بدارید.
* اغلب ما تمایل داریم فراموش کنیم که خوشبختی در نتیجه بدست آوردن نداشته ها حاصل نمی گردد، بلکه از طریق شناختن و قدرشناسی داشته هایمان بدست می آید.

 
* 6 کلید یک رابطه موفق: دوستی، آزادی، صداقت، اعتماد، درک و ارتباط.

 
*  زیبا بودن فراتر از آن است که چه تعداد پسر را مجذوب تماشای خود کنید، یا چه میزان آرایش داشته باشید. زیبا بودن این است که برای چه زندگی میکنید، و معنای شما چیست. زیبایی، قلب شما است و آنچه که باعث خاص شدن شما میگردد. زیبایی همان خصوصیات کوچکی است که هویت شما را تشکیل می دهد. زیبایی یعنی مبارزه با مشکلات، و زندگی کردن صادقانه در مسیر فکر. زیبایی این است!

 
* اگر خدا دعاهای شما را مستجاب کند، ایمانتان را افزایش داده، اگر با تاخیر مستجاب کند، صبرتان را زیاد کرده و اگر مستجاب نکند، چیز بهتری برایتان در نظر دارد.

 
* فردی که به هیچ کس اعتماد نمیکند مستعد آن است که خود نیز فردی غیر قابل اعتماد نزد همگان شود.

 
* کلمات قدرت آزار دادن شما را ندارند، مگر اینکه گوینده آن کلمات برایتان بسیار عزیز باشد.

 
* هرگاه آماده بودید عاشق شوید، نه هرگاه که تنها بودید.

 
* دردناک ترین محبتها آنهایی است که با ریا، تزویر و تظاهر آمیخته است و لذت بخشترین محبتها آنهایی هستند که در عین کوچک بودن با خلوص نیت و با بی آلایشی همراه است.

 
* فرار کردن از مشکلات فقط فاصله رسیدن به راه حل را افزایش می دهد. آسانترین راه برای گریختن از مشکلات حل کردن آنها است.

 
* انسان نمی تواند اقیانوسهای جدید را کشف کند مگر اینکه شجاعت از دست دادن دید ساحل را داشته باشد.

 
* یک فرد موفق کسی است که بتواند از آجرهایی که دیگران به طرفش پرتاب کرده اند، ساختمانی محکم بنا کند.

 
* اگر نتوانید به یک خانم احترام بگذارید، حق صحبت کردن با وی را از دست خواهید داد.

 
* وقتی کسی را می بخشید، شخصی که بیشترین منفعت را می برد، خود شما هستید.

 
* یک مرد می تواند چندین بار شکست بخورد، اما تا زمانیکه شروع به عیب جویی و مقصر دانستن دیگران نکند، مغلوب شمرده نخواهد شد. پذیرش مسئولیت کارها در زندگی اولین قدم برای بهبود شرایط است. شما نه تنها ستاره فیلم زندگی خود هستید، بلکه فیلم نامه را هم خودتان می نویسید.

 
* من خود را از روی تعداد موانعی که در مسیرم قرار گفته است معنی نمی کنم؛
من خود را از شجاعتی که پیدا کرده ام تا هدفهای تازه ام را با جدیت دنبال کنم معنی میکنم...
من خود را از روی تعداد ناامیدی هایی که با آنها موجه شده ام معنی نمی کنم؛
من خود را از روی بخشش و ایمانی که برای آغاز دوباره پیدا کرده ام معنی می کنم...
من خود را از روی اینکه یک رابطه چقدر بطول انجامیده است معنی نمی کنم؛
من خود را از مقداری که تا کنون عشق ورزیده ام و خواهم ورزید معنی میکنم...
من خود را از روی دفعاتی که زمین خورده ام معنی نمی کنم؛
من خود را از روی دفعاتی که روی پای خود ایستاده ام و مبارزه کرده ام معنی می کنم...

 
من درد خود نیستم...
من گذشته ام نیستم...

 
من آنی هستم که از آتش برخواسته است...

 
* فاصله ها آزمونی است که بفهمیم عشق تا چه اندازه میتواند به دور دستها سفر کند.

 
* این هیچ مفهومی ندارد که نفر دوم زندگی کسی باشید، در صورتی که می دانید به اندازه کافی خوب هستید که نفر اول زندگی کس دیگری باشید. ارزش خود را درک کنید.

 
* سخن گفتن با خدا مانند صحبت کردن با یک دوست پشت تلفن است... ممکن است او را در طرف دیگر نبینیم، اما می دانیم که دارد گوش می کند...

 
* کلمات بیش از آنچه که شما تصور می کنید تاثیر گذارند. همیشه پیش از صحبت کردن فکر کنید.

 
* اگر در آرزوی یک زندگی بدون درد و رنج هستید، هرگز زیبایی رنگین کمان بعد از باران را نخواهید دید. روزهای خوب دوباره خواهند آمد...

 
* گفتن خداحافظ به کسی که نمی خواهید بگذارید برود واقعاً دردناک است، اما حتی دردناک تر این است که از کسی که هیچگاه قصد ماندن نداشته بخواهید بماند.

 
* صداقت، مهمترین اصل یک رابطه موفق است: در موردش فکر کنید...
* از میان تمام مشکلاتی که با آنها مواجه شدم، بار مسئولیتی که بر دوشم بود، دردی که در دل داشتم، تنها یک چیز برای گفتن دارم... من همه آنها را پشت سر گذاشتم♥
 * ماهی گفت:
"من نمی توانم اشکهایم را ببینم چون در آب هستم."

 
آب گفت:
"من میتوانم اشکهایت را حس کنم چون تو در قلب من هستی."

 
نتیجه: ما می توانیم دردها و رنجهایمان را مخفی کنیم اما هرگز قادر نیستیم به کسانی که برایمان بیشترین اهمیت را قائلند دروغ بگوییم. آنها برای خبردار شدن از احوال ما نیازی به کلمات ندارند.
* وقتی به کسی بطور کامل و بدون هیچ شک و تردیدی اعتماد می کنید، در نهایت دو نتیجه کلی خواهید داشت-

 
شخصی برای زندگی
یا
درسی برای زندگی

 
* مسیر رسیدن به خوشبختی:
1- قلبتان را از کینه خالی نگه دارید.
2- ذهنتان را از نگرانی خالی نگه دارید.
3- ساده زندگی کنید.
4- کم توقع باشید.
5- زیاد به دیگران ببخشید.

 
* به محض اینکه یاد بگیرید بجای نگران بودن از گذشته و آینده، در لحظه حال زندگی کنید و قدردان آن باشید، زندگیتان دگرگون خواهد شد.

 
* انسان موفق کسی است که در انتها پیروز شود نه در ابتدا.

 
 * ایمان داشتن در زندگی به این معنا نیست که کَشتی شما با آبهای خروشان و دردسر ساز 
مواجه نخواهد شد، بلکه به این معنا است که کَشتی شما هیچگاه غرق نخواهد شد.

 
* آسان ترین روش برخورد با کسانی که دوستشان نداریم این است که اصلاً برخوردی با آنها نداشته باشیم.

 
* هرگز افسوس پیر شدن را نخورید چرا که افرادی بسیاری از این امتیاز محروم مانده اند!

 
* زیبایی به معنای صورت زیبا داشتن نیست، بلکه به معنای داشتن ذهن، قلب و روح زیبا است.

 
* اگر افسردگی دارید، در حال زندگی در گذشته هستید. اگر اضظراب دارید، درحال زندگی در آینده هستید. اگر آرامش دارید درحال زندگی در زمان حال هستید.

 
* ارزشمند ترین ثروتی یک مرد می تواند در این دنیا مالک آن باشد، قلب یک زن است.

 
* کسی که در برابر خداوند زانو می زند، میتواند در برابر هر کسی ایستادگی کند.

 
* فراوانی باران را می شنوم! موفقیت در راه است، پیروزی شما نزدیک است و نعمتهای خدا در کنارتان. حقیقت این است، "هنوز حتی ابر کوچکی هم نمی بینم. اما در اعماق جانم می دانم، حــــــادثه خــــوبی قـــــرار اســـت اتــــــفاق بیــــفتد!!!"
* تازمانی که مشغول بازخوانی فصل پیشین زندگی خود هستید، نخواهید توانست فصل بعدی آنرا آغاز کنید.



دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 11:22 ::  نويسنده : پری

کتاب گینس و بزرگترین لباس عروس جهان با عکس

کتاب گینس و بزرگترین لباس عروس جهان با عکس

کتاب گینس و بزرگترین لباس عروس جهان با عکس

کتاب گینس و بزرگترین لباس عروس جهان با عکس

کتاب گینس و بزرگترین لباس عروس جهان با عکس



دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 10:58 ::  نويسنده : پری

باهمه بله با من هم بله؟!


ضرب المثل بالا ناظر بر توقع و انتظار است. دوستان و بستگان به ویژه افرادی که خدمتی انجام داده منشا اثری واقع شده باشند همواره متوقع هستند که طرف مقابل به احترام دوستی و قرابت و یا به پاس خدمت، خواستشان را بدون چون و چرا اجابت نماید و به معاذیر و موازین جاریه متعذر نگردد و گرنه به خود حق می دهند از باب رنجش و گلایه به ضرب المثل بالا استناد جویند.
عبارت بالا که در میان طبقات مردم بر سر زبانهاست به قدری ساده و معمولی به نظر می رسد که شاید هر گز گمان نمی رفت ریشه تاریخی و مستندی داشته باشد، ولی پس از تحقیق و بررسی ریشه مستند آن به شرح زیر معلوم گردیده است.

در حدود پنجاه سال قبل ( یعنی نیمه اول قرن چهاردهم هجری قمری) یکی از رجال سرشناس ایران- که از ذکر نامش معذوریم- به فرزند ارشدش که برای اولین بار معاونت یکی از وزارتخانه ها را بر عهده گرفته بوداز باب موعظه و نصیحت گفت:" فرزندم، مردمداری در این کشور بسیار مشکل است زیرا توقعات مردم حد و حصری ندارد و غالبا با مقررات و قوانین موضوعه تطبیق نمی کند. مرد سیا سی و اجتماعی برای آنکه جانب حزم و احتیاط را از دست ندهد لازم است با مردم به صورت کجدار و مریز رفتار کند تا هم خلافی از وی سر نزند و هم کسی را نرنجانده باشد. به تو فرزند عزیزم نصیحت می کنم که در مقابل پاسخ هر جمله با نهایت خوشرویی بگو: " بله، بله". زیرا مردم از شنیدن جواب مثبت آن قدر خوششان می آید که هر اندازه به دفع الوقت بگذرانی تاخیر در انجام مقصود خویش را در مقابل آن بله می شمارند."
فرزند مورد بحث در پست معاونت- و بعد ها کفالت- وزارتخانه مزبور پند پدر را به کار بست و در نتیجه قسمت مهمی از مشکلات و توقعات روزمره را با گفتن کلمه " بله" مرتفع می کرد. قضا را روزی پدر یعنی همان ناصح خیر خواه راجع به مطلب مهمی به فرزندش تلفن کرد و انجام کاری را جدا خواستار شد. فرزند یعنی جناب کفیل وزارتخانه بیانات پدر بزرگوارش را کاملا گوش می کرد و در پاسخ هر جمله با کمال ادب و تواضع می گفت:" بله، بله قربان!" پدر هر قدر اصرار کرد تا جواب صریحی بشنود پسر کماکان جواب می داد : " بله قربان. کاملا متوجه شدم چه می فرمایید. بله، بله!" بالاخره پدر از کوره در رفت و در نهایت عصبانیت فریاد زد:" پسر، این دستور العمل را من به تو یاد دادم. حالا با همه بله. با من هم بله؟!"



دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 10:53 ::  نويسنده : پری



 









 
 
 
 




 
 
 
 










ادامه مطلب ...


یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 15:9 ::  نويسنده : پری

خداوند بی‌نهایت است و لامکان وبی‌زمان
 
 اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود
 
و به قدر نیاز تو فرود می‌آید
 
و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود
 
و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود
 
و به قدر نخ پیرزنان دوزنده باریک می‌شود...
 
پدر می‌شود یتیمان را و مادر
 
برادر می‌شود محتاجان برادری را
 
 همسر می‌شود بی‌همسرماندگان را
 
 طفل می‌شود عقیمان را
 
امید می‌شود ناامیدان را
 
 راه می‌شود گمگشتگان را
 
نور می‌شود در تاریکی ماندگان را
 
 شمشیر می‌شود رزمندگان را
 
 عصا می‌شود پیران را
 
 عشق می‌شود محتاجان به عشق را
 
...
 
خداوند همه چیز می‌شود همه کس را...
 
 به شرط اعتقاد، به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
 
بشویید قلب‌هایتان را از هر احساس ناروا
 
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
 
و زبان‌هایتان را از هر گفتار ناپاک
 
و دست‌هایتان را از هر آلودگی در بازار...
 
و بپرهیزید از ناجوانمردی‌ها،ناراستی‌ها، نامردمی‌ها!
 
چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه
 
بر سفره شما با کاسه‌ای خوراک و تکه‌ای نان می‌نشیند
 
 در دکان شما کفه‌های ترازویتان را میزان می‌کند
 
و در کوچه‌های خلوت شب با شما آواز می‌خواند...
 
مگر از زندگی چه می‌خواهید که در خدایی خدا یافت نمی‌شود ...؟



یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 15:3 ::  نويسنده : پری

 




یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 15:1 ::  نويسنده : پری

لاینل واترمن داستان آهنگری را می‌گوید که پس از گذراندن جوانی پرشر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سال‌ها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگی‌اش اوضاع درست به نظر نمی‌آمد. حتی مشکلاتش مدام بیش‌تر می‌شد.

یک روز عصر، دوستی که به دیدنش آمده بود و از وضعیت دشوارش مطلع شد، گفت: «واقعا که عجبا. درست بعد از این که تصمیم گرفته‌ای مرد خداترسی بشوی، زندگی‌ات بدتر شده، نمی‌خواهم ایمانت را ضعیف کنم اما با وجود تمام رنجهایی که در مسیر معنویت به خود داده‌ای، زندگیی‌ات بهتر نشده.

آهنگر مکث کرد و بلافاصله پاسخ نداد.

سرانجام در سکوت، پاسخی را که می‌خواست یافت.

این پاسخ آهنگر بود:

در این کارگاه، فولاد خام برایم می‌آورند و باید از آن شمشیر بسازم. می‌دانی چه طور این کار را می‌کنم؟ اول تکه‌ی فولاد را به اندازه‌ی جهنم حرارت می‌دهم تا سرخ شود. بعد با بی‌رحمی، سنگین‌ترین پتک را بر می‌دارم و پشت سر هم به آن ضربه می‌زنم، تا این که فولاد، شکلی را بگیرد که می‌خواهم. بعد آن را در تشت آب سرد فرو می‌کنم، و تمام این کارگاه را بخار آب می‌گیرد، فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله می‌کند و رنج می‌برد. باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم. یک بار کافی نیست.

آهنگر مدتی سکوت کرد و سپس ادامه داد:

گاهی فولادی که به دستم می‌رسد، نمی‌تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سر، تمامش را ترک می‌اندازد. می‌دانم که این فولاد، هرگز تیغه‌ی شمشیر مناسبی در نخواهد آمد. آنوقت است که آنرا به میان انبوه زباله‌های کارگاه میاندازم.

باز مکث کرد و بعد ادامه داد:

می‌دانم که در آتش رنج فرو می‌روم. ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده، پذیرفته‌ام، و گاهی به شدت احساس سرما می‌کنم. انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج می‌برد. اما تنها دعایی که به درگاه خداوند دارم این است :

«خدای من، از آنچه برای من خواسته‌اید صرفنظر نکنید تا شکلی را که شما می‌خواهید، به خود بگیرم. به هر روشی که می‌پسندید ادامه دهید. هر مدت که لازم است، ادامه دهید، اما هرگز، هرگز مرا به کوه زباله‌های فولادهای بی فایده پرتاب نکنید».




یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 14:59 ::  نويسنده : پری


 

 
 
 











 
 
 
 











 
 
 
 













یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 14:37 ::  نويسنده : پری

 

برای عشق گریه کن ولی کسی رو به خاطر عشق به گریه کردن ننداز :عشق بازی کن اما هرگز کسی رو با عشق به بازی نده

*****

خدایا مرا ببخش بخاطر تمام درهایی که کوبیدم و خانه تو نبود...

*****

کاش دنیا یکبار هم که شده بازیش را به ما میباخت مگر چه لذتی دارد این بردهای تکراری برایش.؟؟!!

*****

 

شنیدم شمشیر تن رادونصف میکند مگر شمشیر عشق که دوتن را یکی میکند

*****

با ارزشترین چیز در زندگی این نیست که چه چیزهایی داریم بلکه این است که چه کسانی را داریم.

*****

پشت هر کوه بلند
سبزه زاریست پر از یاد خدا
و در آن باغ کسی می خواند
که خدا هست، دگر غصه چرا؟!؟!...
آرزو دارم:خورشید، رهایت نکند
غم، صدایت نکند
ظلمت شام، سیاهت نکند
و تو را از دل آنکس که دلت در تن اوست حضرت دوست جدایت نکند...

*****



یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 14:36 ::  نويسنده : پری

شب روی کاکتوسها
به نظر می رسد که این کاکتوسهای بزرگ می خواهند آسمان را لمس کنند. این عکس با نوردهی بالایی در جزیره Isla de Pescado گرفته شده است. این جریزه در بولیوی قرار دارد.
 

یک قوی شکننده
در پس زمینه ای از ستارگان، توده های گاز و گرد و غبار می درخشند. این عکس را تلسکوپ فضایی "گالکس" ناسا گرفته است. چشم انداز ماوراء بنفش این فضاپیما به دانشمندان اجازه می دهد که روی اجرام کیهانی در فاصله 10 میلیارد سال از زمین مطالعه کنند.
این عکس در صورت فلکی قو در فاصله بیش از هزار و 500 سال نوری واقع شده است. این سحابی باقیمانده ابرنواختری است که بین 5 هزار تا 8 هزار سال قبل وجود داشته است. این سحابی بسیار درخشان است چون گازهایی که در اطراف آن قرار دارد هنوز به خاطر موج ضربه ای ساخته شده از انفجار ستاره گرم هستند.
 

حفره ای از زیبایی درون
این عکس با وضوح تصویر بالا که از حفره "هاجکینز"، روی سیاره عطارد توسط کاوشگر مسنجر گرفته شده است به ما اجازه می دهد نگاهی به زیبایی بخش درونی آن بیندازیم.
مسنجر که در سال 2011 وارد مدار عطارد شد به دانشمندان کمک می کند که اسرار مختلف این سیاره از جمله تاریخ ژئولوژیکی، چگالی و ترکیبات هسته آن را حل کند.
 

نور کهکشانی
این نور درخشان در طیف مادون قرمز را تلسکوپ فضایی اسپیتزر از کهکشان مارپیچ NGC 891 گرفته است.
 

رنگهای مریخ
این، عکس جدیدی از منطقه "نیلی فوسائه" مریخ است. در این تصویر که توسط کاوشگر مدارگرد Mars Reconnaissance ناسا گرفته شده است سطح سیاره سرخ را همانند آمیزه ای از رنگها نشان می دهد.
 

کریسمس در ماه مارس
ستارگان درخشانی که در توده ستاره ای باز "درخت کریسمس" گردهم آمده اند نوری ساطع می کنند که گرد و غبار و گازهای سحابی مخروط را روشن می کند.
این توده ستاره و سحابی آن که همچنین با عنوان NGC 2264 نیز شناخته می شوند در فاصله حدود 2 هزار و 700 سال نوری در صورت فلکی تک شاخ قرار دارند.
 

غروب شگفت انگیز
این عکس هنری از سیاره Gliese 667 Cc ، سه خورشید را نشان می دهد که در سطح این "ابَر زمین" غروب می کنند. یک منظومه ستاره ای سه گانه با عنوان Gliese 667 در صورت فلکی عقرب محتوی این سیاره است.
این عکس برپایه اطلاعاتی که تلسکوپ HARPS از سیارات سنگی جمع آوری کرده ساخته شده است. ستارگان کوتوله سرخ بسیار رایج هستند. در راه شیری در حدود 160 میلیارد کوتوله سرخ وجود دارند.
 

 
کهکشان یوفو
این کهکشان مارپیچ متقاطع که با عنوان NGC 2683 شناخته می شود شبیه به بشقاب پرنده ای معلق در هوا است. به همین دلیل آن را با عنوان "کهکشان یوفو" نیز می نامند. این عکس را تلسکوپ فضایی هابل گرفت.
 



یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 14:25 ::  نويسنده : پری

(کسانی را که نه تنها نمک نشناسی و ناسپاسی می کنند، بلکه به اذیت و آزار کسی که به آنان خدمتی کرده است می پردازند به "سگ نازی آباد" تشبیه می کنند که نه بیگانه می شناسد و نه آشنا)

"نازی آباد" دهی سرسبز در جنوب تهران بود که یکی از سوگلی های ناصرالدین شاه قاجار در "عمارت کلاه فرنگی"  آن جا سکونت داشته است و در دوره ی رضا شاه در آن جا کشتارگاهی ساختند تا گوشت مورد نیاز اهالی پایتخت را تامین کتد.

در آن زمان که کشتارگاه ها به صورت مدرن امروزی نبودند سگ های ولگرد بسیاری در گرداگرد کشتارگاه جمع می شدند تا از زایده های گاو و گوسفند های ذبح شده که به دور ریخته می شد تغذیه کنند. پیدا است که سگ ها به هنگام ربودن و خوردن آن زایده ها به جان یکدیگر می افتادند و جنجال بزرگی به راه می انداختند.

طبیعت سگ این است که حیوانی وفادار است و به همان اندازه که نسبت به افراد بیگانه و مشکوک خوی درندگی و تعرض دارد، برای صاحبش تا پای جان فداکاری می کند. ولی سگان نازی آباد اگر چه از آن چه که از کشتارگاه به دور ریخته می شد تغذیه می کردند، ولی کارکنان کشتارگاه را به چشم دشمن و بیگانه می نگریستند و به آن ها حمله می کردند.

علت این کار آن ها این بود که هنگامی که کارکنان کشتارگاه شب ها  زایده های لاشه های گاو و گوسفند را به دور می ریختند سگ ها آنان را از نزدیک نمی دیدند و به خوبی تشخیص نمی دادند تا آنان  را شناخته و نسبت به آنان حق شناسی نشان بدهند. آن ها همین اندازه می دانستند که در مقام حق شناسی باید از این محل پاس داری و نگهبانی کنند و چون کسی را نمی شناختند، هم کسی را که داخل کشتارگاه می شد و هم کسی را که از آن خارج می شد همگی بیگانه و ناشناس می پنداشتند و به او حمله می کردند.

از این رو از نظر کارکنان کشتارگاه، این سگ ها نه غریبه می شناختند و نه آشنا و موجوداتی حق نشناس و بی وفا تلقی می شدند و بدین ترتیب این حالت از ناسپاسی و نمک شناسی نسبت به کسانی که خدمتی کرده اند به صورت عبارت "سگ نازی آباد" که دوست و دشمن نمی شناخت بر زبان مردم مصطلح شد.



یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 14:19 ::  نويسنده : پری
یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 14:12 ::  نويسنده : پری

زیر کاسه نیم کاسه ای است

(برای بیان این معنا که فریب و نیرنگی در کار است از این ضرب المثل استفاده می شود)

در گذشته که وسایل خنک کننده و نگاه دارنده مانند یخچال و فریزر و فلاکس و یخدان وجود نداشت، مردم خوراکی های فاسد شدنی را در کاسه می ریختند و کاسه ها را در سردابه ها و زیرزمین ها، دور از دسترس ساکنان خانه و به ویژه کودکان می گذاشتند. آن گاه کاسه ها و قدح های بزرگی را وارونه بر روی آن ها قرار می دادند تا از خس و خاشاک و گرد و غبار و حشرات و حیوانات موذی مانند موش و گربه محفوظ بمانند. کاسه ی بزرگ در جاهای صاف و مسطح زیر زمین چنان کاسه های کوچک تر و نیم کاسه ها را می پوشاند که گرمای محتویات آن ها تا مدتی به همان درجه و میزان اولیه باقی می ماند.

ولی در آشپزحانه ها کاسه ها و قدح های بزرگ را وارونه قرار نمی دهند و آن ها را در جاهای مخصوص پهلوی یکدیگر می گذارند و کاسه های کوچک و کوچک تر را یکی پس از دیگری در درون آن ها جای می دهند. از این رو در گذشته اگر کسی می دید که کاسه ی بزرگی در آشپزخانه وارونه قرار گرفته است به قیاس کاسه های موجود در زیر زمین، گمان می کرد که در زیر آن نیز باید نیم کاسه ای وجود داشته باشد که به این شکل گذاشته شده است، ولی چون این کار در آشپزخانه معمول نبود و نیست، در این مورد مطمئن نبود و  لذا این کار را حقه و فریبی می پنداشت و در صدد یافتن علت آن بر می آمد.



یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 14:3 ::  نويسنده : پری

- رستوران زیر دریایی، جزیره ی رنگالی در کونراد مالدیو

غذای خود را در عمق 5 متری از سطح اقیانوس و بر روی صخره های مرجانی میل کنید. رستوران ایتا که به سبک آکواریوم طراحی شده تنها رستوران زیر دریایی است که کاملاً از شیشه ساخته شده و میهمانان این رستوران می توانند در حین صرف غذا از تماشای مناظر زیر آب به طور 360 درجه، لذت ببرند. منوی غذا ها در رستوران ایتا که در زبان محلی به معنی مروارید است، ترکیبی از غذا های بومی مالدیو و غذا های غربی را ارائه می کند که ایده ی جالب و جدیدی را ایجاد کرده است. صرف غذا در این رستوران تجربه ی منحصر به فردی خواهد بود چرا که حالا انسان درون تنگ ماهی قراردارد.

 
 
 

 

2- هتل رستوران گروتا پالازس در ایتالیا

این رستوران که از دل صخره های آهکی کنده شده منظره ی دریای آدریاتیک را در پیش رو دارد. رستوران گروتا پالازس در پولینانو آماره و در محلی قرار گرفته که مشابه آن در هیچ جای جهان وجود ندارد. این محل قرن ها است که بازدیدکنندگان را محسور زیبایی حود کرده است.





 

3- باغ های قصر مارکیزی در فرانسه

جاذبه ی اصلی شهر وزاک در ایالت وزاک در فرانسه، قصر مارکیزی و باغ های ان است. مناظر تندیس گونه ی اطراف قصر در اواخر قرن 17 میلادی ایجاد شده است. بر بالای یک دره ی زیبا و در ارتفاع 200 متری هزاران بوته ی شمشاد کاشته شده است. این گیاهان هندسه ی باغ ها و حصار های اطراف مسیر را مشخص کرده، در طول این راه های پر پیچ و خم چندین محل استراحت، کلبه های سنگی و مکان هایی برای تماشای اطراف در نظر گرفته شده است. از سال 1996 و بعد از انجام برخی تعمیرات این باغ ها بروی عموم باز شدند.



 
 
 

4- آکواریوم یخی در کسنوما در ژاپن

آکواریوم یخ زده یا "کوری نو سویی زو کوکان" در شهر کسوناما در شمال شرقی ژاپن، 450 گونه ی مختلف از موجودات دریایی را در خود جا داده است. این آکواریوم با ستون های یخی بزرگ و نورهای آبی تزئین شده است.

 



 

5- رستوران آبشار، ویلا اسکودرو در فیلیپین

در این رستوران غذا بر روی میز هایی از جنس چوب بامبو و در فاصله ای نه چندان زیاد از آبهای کریستالی که از آبشار به پایین می ریزد سرو می شود. تجربه ی صرف غذاهای خوشمزه ی محلی در حالی که افشانه های آب در فضا پخش هستند و اب پاک چشمه که در زیر پاهایتان جریان دارد، یک تجربه ی به یاد ماندنی است که تنها در این رستوران به آن دست خواهید یافت.





 

6- هتل برفی در قطب شمال

هزاران سال قبل انسانها در قطب شمال سرگردان بودند و از همان زمان هم می دانستند که مسیر دریاچه ی لتوجاروی بهترین مسیر منطقه است. این مردمان برای ما نشانه ای به یادگار گذاشتند تا این محل را به خاطر داشته باشیم، و آن سر یک گوزن شمالی است که برای تزئین قایق های عصر حجر استفاده می شده است. هتل برفی قطب شمال در همین محل و درست همان جایی که مسافران باستانی اتراق می کردند ساخته شده است.

 
 
 

 

7- مسیر پیاده روی گلپوش در باغ کاواچی فوجی در ژاپن

این مسیر پیاده روی که غرق در گل است به نام تونل ویستریا مشهور است و در باغکاواچی فوجی قرار گرفته است. پیاده روی در این مسیر بسیار لذت بخش و دلپذیر خواهد بود.





 

8- استخر شنای شیطان. آبشار ویکتوریا در آفریقا

اگر به زیمبابوه سفر کردید شانس شنا کردن در این استخر را از دست ندهید. استخر شنای شیطان یک تالاب کوچک است که اطراف آن را صخره های کوچک و بزرگ پوشانده اند و بر بالای یکی از بزرگ ترین و زیبا ترین آبشار های جهان قرار گرفته است. این تالاب که در ارتفاع 103 متری و در جزیره ی لیوینگستون واقع شده به طور حتم یکی از جالبترین مکان های جهان است.



 
 
 

9- داندرلند کالکار در آلمان

به واندرلند کالکار در آلمان غربی خوش آمدید. اینجا یک رآکتور اتمی برای تولید برق بوده که البته هرگز مورد استفاده قرار نگرفته و به صورت یک پارک تفریحی در آمده است. این پارک تفریحی سالانه صدها هزار بازدید کننده را به سوی خود جلب می کند.

 



 

10- روستای اسکیمو در ویط جنگل در فنلاند

این کلبه های شیشه ای اسکیمو در شب می درخشند و منظره ی بسیار زیبایی ایجاد می کنند. از هر یک از این کلبه ها مناظر زیبای برفی اطراف را مشاهده می کنید و اگر خوش شانی باشید می توانید شفق قطبی را هم ببینید، اگر نه از زیبایی میلیون ها ستاره ای که در آسمان شب می درخشند لذت ببرید.تکنولوژی به کار رفته در این شیشه ها باعث می شود که حتی در سرمای بسیار زیاد هم یخ نزنند و در تمام مدت شفاف باقی بمانند.





یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 14:8 ::  نويسنده : پری

  

ای‌ که‌ می‌پرسی‌ نشان‌ عشق‌ چیست‌
عشق‌ چیزی‌ جز ظهور مهر نیست‌

عشق یعنی مهر بی‌چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی‌ادعا
عشق یعنی عاشق بی‌زحمتی
عشق یعنی بوسه بی‌شهوتی
عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه‌ای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار
باور امکان با یک گل بهار
عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی
عشق یعنی این که انگوری کنی
عشق یعنی این که زنبوری کنی
عشق یعنی مهربانی در عمل
خلق کیفیت به کندوی عسل
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
عشق یعنی یک نگاه آشنا
دیدن افتادگان زیر پا
عشق یعنی تنگ بی ماهی شده
عشق یعنی ، ماهی راهی شده
عشق یعنی مرغ‌های خوش نفس
بردن آنها به بیرون از قفس
عشق یعنی جنگل دور از تبر
دوری سرسبزی از خوف و خطر
عشق یعنی از بدی ها اجتناب
بردن پروانه از لای کتاب
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
ای توانا ، ناتوان عشق باش
پهلوانا ، پهلوان عشق باش
عشق یعنی تشنه‌ای خود نیز اگر
واگذاری آب را بر تشنه تر
عشق یعنی ساقی کوثر شدن
بی پر و بی پیکر و بی سر شدن
نیمه شب سرمست از جام سروش
در به در انبان خرما روی دوش
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از درمانده‌ای درمان کنی
عشق یعنی خویشتن را نان کنی
مهربانی را چنین ارزان کنی
عشق یعنی نان ده و از دین مپرس
در مقام بخشش از آیین مپرس
هرکسی او را خدایش جان دهد
آدمی باید که او را نان دهد
عشق یعنی عارف بی خرقه ای
عشق یعنی بنده ی بی فرقه ای
عشق یعنی آنچنان در نیستی
تا که معشوقت نداند کیستی
عشق یعنی جسم روحانی شده
قلب خورشیدی نورانی شده
عشق یعنی ذهن زیباآفرین
آسمانی کردن روی زمین
هر که با عشق آشنا شد مست شد
وارد یک راه بی بن بست شد
هرکجا عشق آید و ساکن شود
هرچه ناممکن بود ممکن شود
درجهان هر کارخوب و ماندنی است
رد پای عشق در او دیدنی است
سالک آری عشق رمزی در دل است
شرح و وصف عشق کاری مشکل است
عشق یعنی شور هستی در کلام
عشق یعنی شعر، مستی؛ والسلام

 



یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 13:59 ::  نويسنده : پری
گوش کن ، جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را

چشم تو زینت تاریکی نیست

پلکها را بتکان ، کفش به پا کن و بیا

و بیا تا جایی ، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد


و زمان روی کلوخی بنشیند با تو

و مزامیر شب ،

اندام تورا ،

مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند.

پارسایی است در آنجا که تو را خواهد گفت

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است.


سهراب سپهری


 



یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 13:43 ::  نويسنده : پری

 

من اگر ما نشدم صحبتی از خویش نبود

 

ما شدن مرهم این زخم دل ریش نبود

بعد تو هیچ کسی با دل من یار نشد

 

هر که آمد دل من بعد تو هوشیار نشد

 

من اگر ما نشدم جای تو تنها بودم

 

تو نبودی ولی از عشق تو من ما بودم

 

من اگر ما نشدم خاطر تو با من بود

 

گله ای نیست زتو چون که خطا از من بود

 

تو ندیدی که دلم در پس یک صحبت مرد

 

سیلی سرد غرورم به دل غربت خورد

 

من از آوار نگاهت قفسی ساخته ام

 

من اگر ما نشدم چون که تو را باخته ام

این روا نیست که من را به بدی یاد کنی

من خراب تو شوم ، خویش خود آباد کنی

 

من از این بازی تقدیر فقط بد دیدم

هر چه بد کرد فلک با بدی اش چرخیدم

 

من اگر ما نشدم چون که دلم راضی نیست

 

بعد تو هیچ کسی لایق این بازی نیست

 

من اگر ما نشدم چشم به راهت بودم

 

من از آن روز ازل مست نگاهت بودم

 

تو ولی ما شده ای بی خبری از من ها

 

خاطرت نیست که من مانده ام اینجا تنها

 

خاطرت نیست که روزی من و تو ما بودیم

 

من و تو رهگذر کوچه ی رویا بودیم

 

ولی افسوس که این قصه ی خوش پایان داشت

 

من اگر ما نشدم درد دلم درمان داشت

 

من اگر ما نشدم ، آه دریغا فریاد

 

 

من و این قصه ی تلخ و تو و عشقی آزاد .


 



یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 13:18 ::  نويسنده : پری

تاهمسفرم عشق است در جاده تنهایی
از دست نخواهم داد دامان شكیبایی

تا من به تو دل دادم افسانه شده یادم
چون حافظ و مولانا در رندی و شیدایی

از عشق تو سهم من ،همواره همین بوده است
رسوایی و حیرانی ، حیرانی و رسوایی

تو آتش و من دودم ،دریا تو و من رودم
هرچند محال اما ، چیزی است تماشایی

چندی است كه پیوندی است پیوند خوشایندی است
بین تو و آیینه ،آیینه و زیبایی

من دستم و تو بخشش ، تو هدیه و من خواهش
من زین سو و تو زان سو ،می آیم و می آیی


با گردش چشمانت افتاده به میدانت
انبوه شهیدانت ،تا باز چه فرمایی

بی ساحل آغوشت آغوش سحرپوشت
چندی است كه طوفانی است ،این دیده دریایی

سهیل محمودی


 



شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, :: 11:52 ::  نويسنده : پری

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون



شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, :: 11:50 ::  نويسنده : پری


پشت سر هر آنچه كه دوستش مي داري
و تو براي اين كه معشوقت را از دست ندهي
بهتر است بالاتر را نگاه نكني
زيرا ممكن است چشمت به خدا بيفتد
و او آنقدر بزرگ است
كه هر چيز پيش او كوچك جلوه مي كند


پشت سر هر معشوق ، خدا ايستاده است
اگر عشقت ساده است و كوچك و معمولي
اگر عشقت گذراست و تفنن و تفريح
خدا چندان كاري به كارَت ندارد
اجازه مي دهد كه عاشقي كني
تماشايت مي كند و مي گذارد كه شادمان باشي . . .


اما هر چه كه در عشق ثابت قدم تر شوي
خدا با تو سختگيرتر مي شود
هر قدر كه در عاشقي عميق تر شوي و پاكبازتر
و هر اندازه كه عشقت ناب تر شود و زيباتر
بيشتر بايد از خدا بترسي
زيرا خدا از عشق هاي پاك و عميق و ناب و زيبا نمي گذرد
مگر آنكه آن را به نام خودش تمام كند


پشت سر هرمعشوقي ، خدا ايستاده است
و هر گامي كه تو در عشق برمي داري
خدا هم گامي در غيرت برمي دارد
تو عاشق تر مي شوي و خدا غيورتر
و آنگاه كه گمان مي كني معشوق چه دست يافتني است
و وصل چه ممكن و عشق چه آسان
خدا وارد كار مي شود و خيالت را درهم مي ريزد
و معشوقت را درهم مي كوبد
معشوقت ، هر كس كه باشد
و هر جا كه باشد و هر قدر كه باشد
خدا هرگز نمي گذارد ميان تو و او ، چيزي فاصله بيندازد
معشوقت مي شكند و تو نااميد مي شوي
و نمي داني كه نااميدي زيباترين نتيجه عشق است
نااميدي از اينجا و آنجا
نااميدي از اين كس و آن كس
نااميدي از اين چيز و آن چيز


تو نااميد مي شوي و گمان مي كني
كه عشق بيهوده ترين كارهاست
و بر آني كه شكست خورده اي
و خيال مي كني كه آن همه شور و آن همه ذوق
و آن همه عشق را تلف كرده اي
اما خوب كه نگاه كني
مي بيني حتي قطره اي از عشقت
حتي قطره اي هم هدر نرفته است
خدا همه را جمع كرده و همه را براي خويش برداشته
و به حساب خود گذاشته است


خدا به تو مي گويد:
مگر نمي دانستي
كه پشت سر هر معشوق خدا ايستاده است؟
تو براي من بود كه اين همه راه آمده اي
و براي من بود كه اين همه رنج برده اي
و براي من بود كه اينهمه عشق ورزيده اي
پس به پاس اين ؛ قلبت را و روحت را و دنيايت را وسعت مي بخشم
و از بي نيازي نصيبي به تو مي دهم.
و اين ثروتي است كه هيچ كس ندارد
تا به تو ارزاني اش كند


فردا اما تو باز عاشق مي شوي
تا عميق تر شوي و وسيع تر و بزرگ تر و نااميدتر
تا بي نيازتر شوي و به او نزديكتر


راستي :
اما چه زيباست
و چه باشكوه و چه شورانگيز
كه پشت سر هر معشوقي خدا ايستاده است!

 



شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, :: 11:40 ::  نويسنده : پری

عبدالرضا زهره کرمانی , عکس های جدید عبدالرضا زهره کرمانی , تصاویر عبدالرضا زهره کرمانی

مهرداد صدیقیان , عکس جدید مهرداد صدیقیان , جدیدترین تصاویر مهرداد صدیقیان

ارسلان قاسمی , جدیدترین عکسهای ارسلان قاسمی

شهنام شهابی , عکس جدید شهنام شهابی , شهنام شهابی بهمن 90

تصاویر جدید فرزاد حسنی , گالری عکس فرزاد حسنی

حسام نواب صفوی , جدیدترین عکس از حسام نواب صفوی

حمید لولایی , عکس جدید حمید لولایی

ارسلان قاسمی , عکس جدید از ارسلان قاسمی

پندار اکبری

 



شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, :: 11:38 ::  نويسنده : پری

استاد شاگردانش را به یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود .بعد از یک پیاده روی طولانی همه خسته و تشنه در کنار چشمه ای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند .

استاد به هریک از آنها لیوان آبی داد وار آنها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند .

شاگردان هم همین کار را کردند ولی هیچ یک نتوانستند اب را بنوشند چون خیلی شور بود .

بعد استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت واز آنها خواست از آب چشمه بنوشندو همه از آب گوارای چشمه نوشیدند .

استاد پرسد :«ایا آب چشمه شور بود؟» وهمه گفتند:«نه ...آب بسیار خوش طعمی بود».

 استاد گفت :«رنج هایی که برای شما در این دنیا در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است نه بیشتر ونه کمتر ...این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنج ها را در خود حل کنید . پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنج ها فائق آیید



شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, :: 11:38 ::  نويسنده : پری

استاد شاگردانش را به یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود .بعد از یک پیاده روی طولانی همه خسته و تشنه در کنار چشمه ای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند .

استاد به هریک از آنها لیوان آبی داد وار آنها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند .

شاگردان هم همین کار را کردند ولی هیچ یک نتوانستند اب را بنوشند چون خیلی شور بود .

بعد استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت واز آنها خواست از آب چشمه بنوشندو همه از آب گوارای چشمه نوشیدند .

استاد پرسد :«ایا آب چشمه شور بود؟» وهمه گفتند:«نه ...آب بسیار خوش طعمی بود».

 استاد گفت :«رنج هایی که برای شما در این دنیا در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است نه بیشتر ونه کمتر ...این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنج ها را در خود حل کنید . پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنج ها فائق آیید



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پری دریایی و آدرس mermeid.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان




آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 49
بازدید کل : 123464
تعداد مطالب : 359
تعداد نظرات : 31
تعداد آنلاین : 1